باران ، می بارد
آرام و شمرده شمرده
مثلِ دلتنگیِ منی که
سالهاست
انتظارِ آمدنِ تو را میکشد ...
قطره قطره
بر شیشه ی خیال میخورد
و تصویرِ محوِ تو را
برایم نقاشی می کند ...
باران ، می بارد
و من
در هوایِ خیسِ تو
به دنبالِ ردِ پایی از تو
گم میشوم ....
باران، می بارد
و من
هنوز
در انتظارِ تو
خیسِ خیس ...