در خلوت ساحل
صدفهای خالی روی ماسهها پراکندهاند
هر کدام داستانی دارند
از اعماق دریا
از رقص موجها
از بوسههای ماهیها
مرجانها دوستان دیرینه شان
در اعماق، خاطرهها را نگه میدارند
صدفها با نقشهای روی پوستهشان
سرودی از نغمههای بیکلام اقیانوساند
بچهها میآیند جمع میکنند
به خانههایشان میبرند
صدفها در قفسههای کوچک
یادآوری از نجوای دریا
هر صدف پنجرهای است
به دنیایی دیگر
جایی که هر رنگ
هر خط حکایت از اسرار بیکران دارد