در این شب بیکران
که تاریکی چون پتویی ظلمانی افتاده بر زمین
در این سکوت که حتی نجوا هم در آن میمیرد
چشمهایم به راه طلوعی دیگر دوختهام
طلوع خورشیدی که از پس ابرها برخیزد
و تبدیل به نوری شود
که شبهای تیره را بشکافد
منتظرم
منتظر آمدن مهدی
آن که نویدبخش عدل و انصاف است
منجی بشریت
که قرار است ظلم را برکند
و دنیایی نو بیافریند
منتظر روزیام
که در آن دستها به دستها گره خورده
و دلها در صفا و صلح آرام گیرند
که هیچ کسی گرسنه نماند
هیچ کسی بیسرپناه نباشد
و هیچ کسی تحت ستم نیندیشد
منتظر زمانیام
که در آن انسانها بیبند و بار
و آزادی بیان همچون باد بوزد
در جهانی که عشق و محبت
مرزها را از میان بردارد
و دیگر صدای جنگی به گوش نرسد
ای مهدی موعود
ای نجاتبخش بشر
بیا و با ظهورت
روشنی را به این جهان ظلمزده بازگردان