فریادی بلند

در سکوت این شب تاریک
فریادی بلند و دردناک
میان تاریکی طنین انداخت
فریادی که از ژرفای جان برخاست
فریادی که بار غم و اندوه را بر دوش داشت
چه کسی این فریاد را سر داده است
در این بیکرانه ی تاریک و سرد
چه کسی این فریاد را به آسمان فرستاده است
آیا این فریاد فریاد تنهایی است
آیا این فریاد فریاد درد و رنج است
یا شاید فریاد آرزوهای نشکفته است
که از دل فرو خفته بیرون می‌جهد
این فریاد دردمندانه در دل من می‌پیچد
و روح آزرده ام را به لرزه می‌اندازد
آری، این فریاد فریاد خاموشی است
فریاد دل‌های شکسته و جان‌های رنجور
فریادی که در سکوت شب طنین می‌افکند
و به دل تاریک جهان راه می‌یابد
آه از این فریاد دردناک
آه از این فریاد بی‌پاسخ
خدایا! به این فریاد گوش فرا ده
و بر این دردها و رنج‌ها پایان ده