کمی حوصله کن

وقتی که نسیمِ شبانه
در گوش‌های من نغمه می‌سُراید
دل‌های ما می‌لرزد
در هزارتوی این عشق ناتمام
حوصله کن
چشمانت را ببند و انگشتانت را باز کن
در آغوشِ این لحظه ناب
لالایی‌ام را بشنو
آرزوهای ما در کوچه‌های خاطره
مشغولِ ماهیگیری‌اند
کمی حوصله کن
بگذار زمان به آرامی بگذرد
مثل شبنمِ صبحگاهی
که بر برگ‌های خسته می‌نشیند
بگذار عشقِ ما هم زیبا و ساده باشد
لحظه‌هایمان را نقاشی کن
با رنگ‌های بی‌‌انتهایی که از دلِ تو می‌جوشد
تو را باور دارم
هرچند حوصله‌ات کم است
اما دل‌هایمان پُر است از نغمه‌های دلدادگی